وظایف لجستیک عمدتاً شامل هماهنگی فعالیت های واحدها می گردد که عبارتند از:طراحی و نگهداری شبکه،اطلاعات،حمل ونقل،انبارداری و جابجایی مواد و بسته بندی.البته جهت این هماهنگی نیاز به پشتیبانی و همکاری با شرکت ها و سازمان های همکار می باشد.
کند بودن جریان جابه جایی کالا از انبارها،زیاد بودن سطح انباشت کالا در انبارها که خواب سرمایه و کاهش نقدینگی را به همراه می آورد.خدمات ارائه شده و عدم تطابق آن با هزینه ها و در آمد ها،عدم برخورداری از اطلاعات کافی از خدمات ارائه شده جهت پاسخگویی به شکایات و خواسته های مشتریان،عدم تمرکز استراتژیک در سازمان،زنجیره تأمین و….،ضرورت اندازه گیری عملکرد و بهبود مستمر آن را در زنجیره تأمین نشان می دهد.
امروزه برای هر سازمانی اطلاع داشتن از خواسته های مشتریان و اطمینان از پاسخگویی مناسب به آنها و کسب رضایت مشتری در نهایت، از جمله زنجیره های تأمین ضروری می باشد. اما اندازه گیری هم کار ساده ای نیست.دلیل عدم پرداخت به آنها در بسیاری از سازمان ها درهمین نکته بغرنج بودن آن نهفته است.لازمه اندازه گیری،برخورداری از یک نگرش و نظام استراتژیک می باشد که نه تنها اندازه گیری را بر اساس شاخص های استراتژیک انجام دهد،بلکه مکانیزم ها و تضمین های لازم برای بهبود و پیاده سازی آن را نیز به عمل آورد. وقتی بی میلی به ارائه اطلاعات و وجود ضعف ارتباطی بین واحد های وظیفه ای و مشتریان را نیز به این مسائل اضافه کنیم دشواری کار بیشتر روشن می گردد.علیرغم دشواری اندازه گیری نتایج آن که عبارتند از: رشد درآمد،افزایش سوددهی و ایجاد فرصت های جدید برای سرمایه گذاری بسیار مطلوب بوده و ضرورت آن را بیش از پیش مشخص می سازد(سلیمی،1389،ص61).
[1]-Tiering
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
درباره این سایت