دانلود رایگان مجموعه جدیدترین ها



تعریف نقض

از نظر لغوی نقض یک واژة عربی به معنای شکستن می‌باشد. نَقَضَ العهد به معنای پیمان شکنی کرد، قرارداد را لغو کرد[1]، هر چند نقض به معنای عام شامل نقض قانون و مقررات و حتی هنجارهای اجتماعی نیز می‌باشد لکن در معنای خاص، به نقض حقوق مالکیت فکری اطلاق می‌شود و احتمال دارد از این بابت به به حقوق مالکیت فکری نقض گفته می‌شود که اعطای گواهی حق اختراع به یک مخترع و اعطای حقوق انحصاری به او در راستای یک قرارداد بین مخترع و اجتماع باشد که یک فرد از اجتماع به حقوق انحصاری مخترع یک نوع شکستن عهد و پیمان تلقی شود و از این باب صدمه و لطمه به حقوق انحصاری دارنده حق اختراع، نقض حق اختراع تلقی شود.

تعریف جامع و مانعی از نقض حق اختراع در دست نیست در متون لاتین برای نقض حق اختراع از واژة Infringement استفاده می‌کنند واژة مزبور به معنی نقض قانون، از حدود، تخلف از حق یا به آن می‌باشد.[2]

آقای سیدحسن میرحسینی در کتاب حقوق اختراعات، نقض حق اختراع را چنین تعریف نموده است «به طور کلی اگر اشخاص بدون اجازه‌ی صاحب ورقة اختراع یا قائم مقام قانونی وی اعمالی را انجام دهند که جزء حقوق انحصاری ورقة اختراع است تحت شرایطی مرتکب نقض حق گردیده‌اند و صاحب ورقه اختراع می‌تواند آنها را مورد تعقیب قرار دهد».[3]

سازمان جهانی مالکیت فکری در کتاب WIPO Hand Book در پارگراف، 90 .2 نقض را چنین تعریف می‌کند «نقض حقوق گواهی اختراع عبارت است از بهره‌برداری از حق موضوع گواهی بدون مجوز و اذن از صاحب حق توسط یک شخص ثالث».[4]

مادة 60 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی مصوب 1386 نقض را چنین تعریف می‌کند «نقض حقوق مندرج در این قانون عبارت است از معنای انجام هر گونه فعالیتی در ایران که توسط اشخاص غیر از مالک حقوق تحت حمایت این قانون و بدون موافقت او انجام می‌گیرد» نقض مندرج در ماده فوق در فصل چهارم، مقررات عمومی بیان شده است و منظور از حقوق همه مصادیق مالکیت صنعتی مندرج در قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی، علائم تجاری می‌باشد و منحصراً حق اختراع تعریف نشده است.

بند دوم: تفسیر عبارت «هر گونه فعالیتی»

عبارت «هر گونه فعالیتی» در بدون امر ما را دچار ابهام و تردید می‌کند. آیا مخترع می‌تواند اشخاص را از هر فعالیتی منع کند یا شخص مخترع و دارندة حق اختراع حق هر گونه فعلایت نسبت به حق اختراع را دارد؟ این ابهام به این موضوع ارجاع می‌شود که مصادیق ذکر شده در مادة 15 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرح‌های صنعتی مصوب 1386 که حقوق دارندة حق اختراع را ذکر نموده انحصاری است یا تمثیلی؟

در قسمت الف مادة 15 بهره‌برداری از فرآورده و فرآیند را منحصر به مواردی نموده است و از طرفی در قسمت ب مالک می‌توانند با رعایت بند (ج) مادة 15 و مادة 17 علیه هر شخص که بدون اجازه او بهره‌برداری‌های مندرج در بند (الف) را انجام دهد به دادگاه شکایت کند و مواردی در بند (ج) مادة 15 قید گردیده با این بیان که حقوق ناشی از گواهینامه اختراع شامل موارد قیده شده نمی‌شود.

با مداقه در قسمت الف و ب و ج با یک ابهام مهم مواجه می‌شویم که آیا حقوق مخترع احصائی است؟ و موارد ذکر شده در بند (ج) که اشخاص بدون موافقت دارنده حق اختراع می‌توانند استفاده کنند تمثیلی می‌باشد یا اینکه برعکس حقوق مخترع تمثیلی است و موارد ذکر شده در بند (ج) احصائی می‌باشد و اشخاص خارج از موارد ذکر شده در بند (ج) اختیاری ندارند و می‌بایست از مخترع اجازه بگیرند.

[1] – جبران، مسعود، ترجمة رضا انزابی نژاد، فرهنگ الفبایی الرائد، انتشارات آستان قدس رضوی، جلد دوم، چاپ پنجم، 1386، صفحه 1773.

[2] – علی محمدف حق شناس و غیره، فرهنگ معاصر هزاره، جلد اول، چاپ پنجم، نشر فرهنگ معاصر، 1384، تهران، صفحه 824

[3] – سید حسن، میرحسین، حقوق اختراعات، چاپ اول، نشر میزان، 1387، تهران، ص 312 .

[4] – wIpo, wIpo. Intellectual property hand book, wipo publication, Geneve, 2004, ch 2.90

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

مسئولیت مدنی ناشی از نقض حق اختراع


ماهیت حقوقی تحریم

از جمله مهمترین اقدام های قهرآمیز علیه هر کشور را می توان مرتبط با تحریم های بین المللی دانست که به صورت اقتصادی علیه کشورها اعمال می شود. در واقع تحریم به لحاظ ماهوی گویای روابطی است که ممکن است بین کشورها به صورت خصمانه به وجود آید ولی این مسئله شدیدترین نوع از تحریم نمی‌باشد. امروزه کشورها از ابزار تحریم برای دست یابی به اهداف خود در زمینه های مختلف استفاده کرده و کشور یا کشورهایی که از این ابزار استفاده می نمایند درصدد آن هستند که روابط اقتصادی کشور تحریم شده را زیر سوال برند تا از این طریق و وارد کردن فشار بر این کشور وی را وادار نمایند تا به تمایلات آنها تن در دهد. عموماً در جهان امروز کشورهای غربی از این ابزار برای پیش بردن اهداف خود استفاده می نمایند تا سلطه خود را نسبت به کشور ضعیف و منزوی ساختن وی اعمال نمایند. از این طریق کشورها می توانند بر کشور تحریم شده تسلط ی و در نهایت اقتصادی نیز پیدا کنند.[1]

در مجموع باید درصدد ارائه و مشخص سازی مفهوم تحریم برای دستیابی به ماهیت آن بود. از این رو می توان گفت تحریم به لحاظ ماهوی عبارت از امتناعی سازمان یافته است که در برقراری روابط اجتماعی، اقتصادی، ی یا نظامی یک دولت یا مجموعه ای از دولتها در جهت تنبیه یا ایجاد رفتار مورد قبول قرار می گیرد. از این رو می توان گفت چهره تحریم بیشتر در روابط بین المللی بین کشورها آشکار می شود. به لحاظ ماهوی برای تحریم بسته به دایره آن علیه کشورها و یا نوع گروه هایی تحریم می توان این مقوله را تقسیم بندی کرد. که به شرح آن پرداخته می شود.

2-گونه های تحریم

2-1-تحریم تسلیحاتی

تحریم های نظامی شامل تحریم تسلیحاتی اعم از تسلیحات متعارف و کشتار جمعی و منع کمک یا آموزش نظامی می شود. ماهیت این نوع از مجازاتها اساساً نظامی بوده و تضعیف توان نظامی طرف یا طرفین درگیر، هدف اصلی اعمال چنین مجازاتهایی است. تحریم های تسلیحاتی با منع ارسال و تدارک ابزارهای جنگ و سرکوب برای مان، شورشیان یا ناقضین حقوق بشر، به طور مستقیم باعث جلوگیری و کاهش مخاصمات نظامی می شود. تحریم نظامی در کل متداول ترین شکل مجازات بوده است. از سال 1990 تاکنون شورای امنیت سازمان ملل بارها به مجازاتهای تسلیحاتی علیه کشورهای مختلف توسل جسته است. در بیشتر این موارد تحریم های تسلیحاتی تنها بخشی از مجازاتهای وسیع تری بوده که بر این کشورها تحمیل شده است. در برخی از موارد تحریم ها علیه نیروهای شورشی به کار بسته شده اند.

[1]مهدی هادی بابازیدی، شورای امنیت، تحریم‌ها و ضمانت اجرای ان، نشر تدبیر پارسا، چاپ اول، 1393، ص38

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

اثر حقوقی تحریم های بین المللی بر قراردادهای حقوقی ایران


برتری تاریخی کشف و جلوگیری از تقلب و اشتباه به عنوان هدف اولیه‌ حسابرسی‌، در زمان حاضر به حدی تقلیل یافته که حرفه‌ حسابرسی‌، نقش و مسئولیت خود را در مورد تقلب‌ و اشتباه‌، به حد اطمینان معقول از کیفیت گزارش‌های مالی محدود می‌کند.

بنابراین‌، استنباط از وظیفه کنونی حسابرسان در عمل‌، این است که هدف آن‌ها گزارش‌ درباره‌ کیفیت اطلاعات مندرج در صورت‌های مالی طبق اصول یا استانداردهای‌ حسابداری است و حسابرسی باید به نحوی برنامه‌ریزی و اجرا شود که تقلب و اشتباه‌ با اهمیتی که بر کیفیت اطلاعات مندرج در صورت‌های مالی اثر می‌گذارد، کشف و گزارش گردد.

توصیف مذکور از عملکرد حسابرسی‌، در جایگاه تاریخی آن‌، نیز نیاز دارد که در ساختار تغییر گزارش‌های مالی‌، بررسی شود. به‌ویژه توصیه‌ها و استانداردهای تدوین‌کنندگان‌ استانداردهای حسابداری معاصر، در مورد گزارش کیفیت اطلاعات مندرج در صورت‌های‌ مالی‌، به شکل ارائه‌ منصفانه‌، مفاهیم مهمی را دربردارند که بر اساس آن‌، توجه حسابرس‌ باید فقط معطوف به تطابق محاسبات حسابداری نباشد، بلکه او باید گواهی نماید که داده‌های‌ حسابداری گزارش شده ویژگی‌های ذیل را دارند:

پدیده‌های اقتصادی را توصیف می‌کنند که می‌توانند در تصمیم‌گیری استفاده‌کنندگان‌ از این پدیده‌ها، تاثیر بگذارند. این داده‌ها بازنمودهای چنین پدیده‌هایی هستند. چنین توجیهی‌، حسابرسی را معطوف به وظیفه‌ قبلی حسابرسی در مورد قضاوت‌ جنبه‌های قابل مشاهده‌ دنیای واقعی می‌کند، یعنی پدیده‌های اقتصادی قابل تایید در دنیای واقعی که مربوط به تصمیم‌گیری می‌باشند.(حساس یگانه،57،58،1388)

2-2-3- حسابرسی در ایران‌

حسابرسی به مفهوم نظارت و بازرسی‌، در ایران و اسلام به زمانی باز می‌گردد که منبعی(اعم از مالی یا غیرمالی‌) در جایی وجود داشته است‌. هرگاه انتقال ثروت مطرح شده‌، نوعی نظارت و بازرسی نیز با خود به همراه داشته است‌. خصوصاً نظارت حکومت بر اعضاء و کارکنان خود و تفتیش اعمال و رفتار والیان و مامورین دولتی از دیرباز وجود داشته و شاید بتوان گفت‌ سابقه‌ آن نزدیک و همراه سابقه‌ تشکیل جوامع اولیه و حکومت‌ها است‌.

در عهد سامانیان دو دیوان اهمیت فراوانی در سازمان‌های حکومتی داشت‌. یکی دیوان‌ استیفا یا مستوفی (خزانه‌دار) بود، استیفا در لغت به معنی تمام گرفتن و طلب کردن است و در اصطلاح عبارت است از حساب‌، حسابداری و امور مالی و دخل و خرج‌. .(حساس یگانه،69،1388)

دیوان دوم که بیشتر مورد نظر برای پیشینه‌ تاریخی موضوع حسابرسی و نظارت است دیوان‌ اشراف‌ نامیده می‌شد. رییس دیوان اشراف را مشرف‌ می‌گفتند و وظیفه‌ وی نظارت بر دخل و خرج خزانه‌ دولت‌ بود. با پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی در آن زمان‌، فصل جدیدی در پیشینه‌ حسابداری و حسابرسی در ایران آغاز شد. انقلاب مشروطیت در اوج وخامت اوضاع‌ اقتصادی‌، کسر بودجه و استقراض‌های خارجی‌، حیف و میل درباریان و افزایش خودکامگی و دخل و تصرف حکّام ایالات و ولایات به پیروزی رسید. شگفت‌آور نیست اگر یکی از عمده‌ترین مشغله‌های انقلابیون‌، سامان دادن به اوضاع آشفته و مناسبات از هم گسیخته‌ اقتصادی و تمرکز بر کنترل مخارج و مصارف دولت و دربار بوده باشد. پیدایش مفاهیم اولیه‌ دفترداری‌، حسابداری و حسابرسی (عمدتاً دولتی‌) در ایران‌، مولود چنین مشغله‌ای بوده است‌ که از همان ابتدا در قوانین کشور انعکاس می‌یافت(اسماعیلی، 1385 ، 13).

طبق اصل هجدهم قانون اساسی مشروطه‌، «تسویه امور مالیه‌، جرح و تعدیل بودجه‌، تغییر در وضع مالیات‌ها و رد و قبول عوارض و فروعات‌، همچنان ممیزی‌های جدید، که از طرف‌ دولت اقدام خواهد شد، به تصویب مجلس خواهند بود.» تلاش‌های نمایندگان مجلس در آن‌ زمان برای مقابله با آشفتگی اقتصادی‌، به طور مشخص در اصول نود و چهار تا صد و سه‌ متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس دارد در اصل صد و دو قانون مذکور برای نخستین بار ضرورت حسابداری و حسابرسی (دولتی‌) بازتابی قانونی می‌یابد.

نخستین قوانین مالی و اقتصادی‌، یادگار دوره‌ دوم مجلس شورای ملی است‌. در این دوره‌ است که نخستین بودجه‌ کشوری‌، نخستین قانون انحصار دولتی، نخستین قانون مالیاتی، نخستین قانون تجاری و بالاخره نخستین قوانین حسابداری و حسابرسی دولتی به تصویب‌ می‌رسد. قوانین اخیر از دیدگاه پیشینه حسابداری و حسابرسی در ایران حائز اهمیت بوده و بازتاب روشنی از مسائل مبرم آن ایام می‌باشند که به نحوی از انحا اهمیت خود را همچنان‌ حفظ کرده‌اند.

در ماده‌ پنجاه و هفت قانون محاسبات عمومی‌، که عمدتاً به ضوابط و اامات و حساب‌های مختلف بودجه پرداخته است‌، بخش معینی هم به رسیدگی و تفتیش اداری‌ حساب‌های وزارتخانه‌ها اختصاص دارد که ضمن آن برای نخستین بار پاره‌ای از مفاهیم‌ اولیه و ابزار خاص دفترداری و حسابداری به طور قانونی و رسمی منعکس می‌شود. طبق ماده‌ چهل و نه قانون مذکور، وزیر مالیه در آخر هر سال باید کمیسیونی از شش نفر از نمایندگان‌ مجلس شورای ملی‌، سه نفر از سنا و سه نفر از دیوان محاسبات تشکیل دهد. تکلیف کمیسیون‌ مزبور به قرار ذیل است‌:

اولاً ـ بستن و ختم نمودن رومه و دفتر کل وزارت مالیه در آخر هر سال‌.

ثانیاً ـ مطابقت حساب‌های دخل و خرجی که وزرا طبع کرده‌اند، با دفاتر محاسبات‌ مرکزی هریک از وزارتخانه‌ها.

ثالثاً ـ مطابقت دادن صورت محاسبات کل مالیه با دفاتر وزارت مالیه‌. .(حساس یگانه،71،1388)

رابعاً ـ رسیدگی به دفتر کل محاسبات به وسایلی که در دست است‌؛ از قبیل مقابله‌ دفتر مزبور با رومه و سایر دفاتر اداره‌ محاسبات کل و بالنتیجه حساب محاسبین‌ جزء.

خامساً ـ نوشتن صورت مجلس که حاکی از کیفیت امر بوده و باید طبع و به وزیر مالیه‌ و مجلس شورای ملی داده شود.

در ایران‌، نخستین قانونی که به حسابرس (بازرس‌) در بخش غیردولتی اشاره نموده‌، قانون‌ تجارت مصوب سیزدهم اردیبهشت ماه 1311 است‌. در این قانون در مواد شصت و دو، شصت‌ و سه و شصت و چهار به بازرسان شرکت‌ها اشاره کرده و از آن‌ها به عنوان مفتش و کمیسر نام برده است‌.

به موجب ماده شصت و دو این قانون‌، افراد مذکور که ممکن است از غیر شرکاء نیز انتخاب شوند، موظفند در مورد اوضاع عمومی شرکت و همچنین در باب بیلان (خلاصه جمع‌ و خرج‌) و صورت‌حساب‌هایی که مدیران تقدیم می‌کنند راپورتی به مجمع عمومی سال آینده‌ بدهند.

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

مطالعه تاثیر حاکمیت شرکتی بر حق احمه حسابرسی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران


تعریف درگیری شغلی

درگیری شغلی بر مبنای اعتقاد آلپورت به عنوان یک نگرش، متغیر مهمی است که به افزایش اثربخشی سازمان کمک شایانی می کند. هرچه سطح درگیری شغلی کارکنان یک سازمان بالاتر باشد، اثربخشی آن نیز افزایش خواهد یافت. اولین بار واژه درگیری شغلی” توسط لودال[1] و کجنر[2] 1965 عنوان شد و به این صورت تعریف گردید که ارزشهای شغلی به بخشی از زندگی شخصی افراد تبدیل می شوند (Rotenberry and Moberg, 2007:203). ایشان پدیده ی درگیری شغلی را از طریق بحث درخصوص عوامل مرتبط با طراحی شغل و درگیری شغلی، عنوان نمودند. لی[3] و لانگ[4] (1999) درگیری شغلی را به عنوان درجه ای که فرد از لحاظ عاطفی و روانی با شغل خویش همانند سازی می نماید، تعریف نموده اند و به عنوان درجه ای است که فرد درگیر کار خویش شده و در فرآیند تصمیم گیری مشارکت می نماید (Iqbal Khan, 2011:253).

بلاو و بول  درگیری شغلی را به عنوان:

  • درجه ای که شخص در مسایل مربوط با شغل خویش فعالانه شرکت می کند.
  • درجه ای که عزت نفس و ارزش شخصی فرد بواسطه ی سطح عملکرد وی ادراک می شود.
  • درجه ای که شغل فرد نگرش های شخصی وی را تحت تاثیر قرار می دهد، تعریف نموده است (Blau and Boal, 1987:289 ).

پائولی[5]، الیگر[6] و استون- رومرو[7] (1994) درگیری شغلی را بصورت میزانی که فرد مشغول، و علاقه مند به شغل فعلی خویش می شود، تعریف نموده اند. درگیری شغلی یکی از مهمترین عواملی است که قدرت اختیار کارکنان و مشارکت ایشان در فرآیند تصمیم گیری را افزایش می دهد. درگیری در فرآیند تصمیم گیری و مسائل مربوط به شغل، می توانند عملکرد کارکنان را بهبود بخشد (میرهاشمی و حنیفی، 1390: 142). ایشان همچنین بر عدم تمایز بین درگیری با شغل فعلی (درگیری شغلی) و درگیری با کار بطور کلی (محوریت کار) تاکید می کنند. در واقع درگیری شغلی به این اعتقاد بر می گردد که شغل پر اهمیت است و افراد بایستی در کارشان برای ترقی خویش درگیر شوند.

 

 

درگیری شغلی عاملی حیاتی در شکل دهی نتایج کاری کارکنان می باشد. هاکمن[8] و لاولر[9] عنوان کردند که درگیری شغلی عاملی برجسته و موثر در شکل‎دهی انگیزش کارکنان می باشد (Freund, 2005:6).

درگیری شغلی یکی از عناصر مهمی است که تاثیرات مثبتی بر روی کارکنان و نتایج سازمانی دارد. لی و لانگ[10] (1999) درگیری شغلی را به عنوان درجه ای که فرد از لحاظ عاطفی یا روانی با شغل خویش ارتباط برقرار کرده و تعیین هویت می شود. ریتز و جول[11] (1979) بیان داشتند که درگیری شغلی به اهمیت شغل در زندگی عادی و روزمره ی افراد مرتبط است. بدان معنا که اگر کسی به شغل خویش اهمیت دهد در نتیجه به آن وفادار نیز خواهد ماند (Iqbal Khan et al, 2011:257).

ویگور اشاره دارد بر اینکه درگیری شغلی نوعی اشتیاق و تصمیم برای صرف انرژی و تلاش در کار، توسط کارمند می باشد. در واقع بر وقف احساسی افراد در محیط کار اشاره دارد. به معنای یافتن معنا و هدف برای شغل و نیز علاقمند و مشتاق شغل بوده و به کاری که انجام می دهد افتخار کند. برای کارمندان با درگیری شغلی بالا زمان در محیط کار به سرعت سپری می شود. درگیری شغلی می تواند به عنوان مرحله ی پایدار و ماندگار عاطفی- انگیزشی برای انجام کار بصورت کامل و درست می باشد (Menguc et al, 2012:2).

لاولر (1986) مشاهده کرد که درگیری شغلی یکی از عوامل کلیدی برای خلق و افزایش انگیزش کارکنان درخصوص سازمان می باشد، انگیزش نیز به نوبه خود نقش حیاتی و اساسی در افزایش بهره وری و بهبود عملکرد فردی خواهد داشت. مدیران بایستی اهمیت درگیری شغلی را به خوبی درک نمایند، زیرا آن یکی از اجزای بسیار با ارزش و ضروری برای تفسیر رفتار در محیط کار در میان نیروی کار می باشد. همانطور که تحقیقات پیشین این ادعا را حمایت کرده اند. درگیری شغلی از طریق تفویض قدرت به کارکنان پر رنگ‎تر خواهد شد (Manojlovich, Laschinger and Heather, 2002: 586 ).

به سخن دیگر، درگیری شغلی شامل نحوه ی ادراک کارکنان از محیط کاری و شغل خود و درهم آمیختن کار و زندگی شخصی است. درگیری شغلی پایین، به بیگانگی با کار و سازمان، بی هدفی یا جدایی بین زندگی و کار کارکنان منجر می شود (Hirschfeld, 2006: 1663). درگیری شغلی بالا، نشان دهنده ی تجربه احساس معناداری، اشتیاق، افتخار و غرق شدن در کار و احساس خوشایند نسبت به کار می باشد. در این وضعیت با گذشت زمان، فرد به شغل خود دلبستگی پیدا می کند (Schaufeli et al, 2007:72).

پژوهشها درخصوص مفهوم درگیری شغلی بر شناسایی تعیین کننده های آن متمرکز بوده است. درمورد تعیین کننده های مذکور، سه طبقه ویژگیهای شخصی، موقعیتی و بازده های کار مشخص شده است. در حقیقت کارکنانی که درگیری شغلی بالایی دارند، تنش کمتری را تجربه می کنند و از شغل خود رضایت بیشتری دارند. درگیری شغلی بطور عمده با رضایت از کار، توان، فداکاری و دلبستگی تعریف می شود. توان، گویای سطح بالای انرژی، انعطاف پذیری روانی درحین انجام کار، میل به صرف تلاش در کار خود و مقاوت در رویارویی با مشکلات می باشد (Blanch and Ajuja, 2010: 238).

می توان گفت کارکنانی که درگیریی قوی با شغل خویش دارند، تصویر بهتری از خویش خواهند داشت. درگیری شغلی در میان کارکنان پاره وقت بسیار کم و در میان کارکنان تمام وقت، زیادتر دیده می شود. بدان معنا که اگر کارکنان با ذوق و اشتیاق درخصوص موضوعات مرتبط با شغل خویش مشارکت نمایند، نشان دهنده ی این است که ایشان با کار خویش درگیری برقرار کرده اند همچنین آنها شغل را به عنوان یکی از جنبه های با ارزش زندگی خویش می دانند و بیان می دارند که عملکرد مهمترین ویژگی برای کسب ارزش شخصی است. در واقع درگیری شغلی تاثیر مهمی بر کارآیی و اثربخشی کارکنان داشته و شغل نقشی حیاتی در افزایش درگیری شغلی افراد ایفا خواهد کرد اگر و فقط اگر کارکنان شغل خویش را بخش مهمی از زندگی به حساب آورند (Iqbal Khan et al, 2011:257).

1 Lodahl

2 Kejner

3 Li

4 Long

5 Paullay

6 Alliger

7 Stone-Romero

1 Hackman

2 Lawler

[10] Li and Long

[11] Ritz and Jewell

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

« رابطه درگیری شغلی با تمایل به ترک شغل کارکنان با توجه به نقش تعهد سازمانی و رضایت شغلی (مطالعه موردی: کارکنان اداره امور مالیاتی استان گیلان) »


این مفاهیم  از چابکی، سازمان را پویا، موقعیت گرا، تغییرپذیر، و رشد محور تجسم می کنند. علت تمایل به پویایی در این است که شرایطی که امروزه از اثر آنها، یک سازمان به چابکی می رسد، ممکن است فردا مؤثر و اثربخش نباشد. علت موقعیت گرایی نیز آن است که محیط بازار بر سطح چابکی مورد نیاز تأثیر می گذارد. دلیل تغییرپذیری نیز این است که چابکی در گرو حرکت سازمان به سمت سازگاری و تطابق است. چابکی به صورت رشد محور است که از راه توانایی سازمان برای ادراک و تصدیق مجدد چشم انداز، بازسازی استراتژی ها، و نوآوری در فنون مصداق می یابد؛ و سازمان چابک بر راه های جدید هدایت سازمان جهت واکنش سریع و موثر نسبت به تغییرات بازارها توجه دارد، که البته این روش ها تا حدود زیادی مبتنی بر محصولات و خدمات مورد نیاز مشتریان هستند. به بیان ساده تر، شالوده سازمان چابک عبارت است از هم سو کردن فناوری های اطلاعاتی، کارکنان، فرایندهای کاری و امکانات در یک سازمان همگن و انعطاف پذیر، تا در این صورت توانایی واکنش سریع نسبت به شرایط در حال تغییر فراهم گردد  ( توورنگ لاین و همکاران، 2005).

ادبیات سیستم های اطلاعات، فناوری اطلاعات را مبنای چابکی بیان می کند و چابکی به عنوان یک قابلیت پویا مفهوم سازی شده تا با به کارگیری فناوری اطلاعات، سازمان ها مزیت رقابتی به دست آورند ( راسخ[1]،2010). در عرصه هایی که تغییر قابل پیش بینی بوده و واکنش لازم را می توان عمدتاً از پیش تعیین کرد، باید انعطاف پذیری را در فرایندهای سازمان و سیستم های فناوری اطلاعات نهادینه نمود. در سایر موارد، اگر تغییر و تحولات غیرمنتظره ای روی دهد که به سختی می توان واکنش نشان داد، بنابراین انعطاف پذیری را نمی توان در فرایندها و سیستم های سازمان جای داد و در واقع به سطح جدیدی از انعطاف پذیری نیاز است که به آن چابکی می گویند. اصطلاح انعطاف پذیری با وجود شباهت هایی که با چابکی دارد، می تواند به عنوان پیش نیازی برای چابکی به کار رود ( هایل بِرس بِرگ و دیگران،2005). سرعت و انعطاف پذیری محور اصلی مفهوم چابکی را تشکیل می دهند. سازمان ها برای اینکه بتوانند به سرعت و با انعطاف پذیری عمل کنند، نیازمند به کارگیری فناوری ها و سیستم‌های اطلاعاتی به روز، سرمایه گذاری بر روی کارکنان دانشگر، انسجام در فرایندهای کسب وکار، هم سو شدن با اشکال مجازی سازمان، همکاری داخلی و خارجی و دست یابی به زنجیره عرضه یکپارچه هستند (‌برو و دیگران، 2001). شریفی و ژانگ میان چابکی و انعطاف پذیری تمایزی قائل نیستند و آنها را به جای یکدیگر استفاده می کنند، در حالی که، برخی دیگر از صاحب نظران میان این دو مفهوم تمایز قائل شده و انعطاف پذیری را پیش زمینه ای برای چابکی می دانند. یکی از تفاوت های این دو مفهوم  انعطاف پذیری و چابکی  در آن است که انعطاف پذیری مبتنی بر توانایی برای تغییر است، در حال که چابکی مبتنی بر واکنش سریع از طریق کاهش زمان واکنش است. تفاوت دیگر این دو مفهوم در آن است که چابکی مربوط به توانایی های کلی سازمان است ( جعفرنژاد و شهایی، 1386).

2-2-2- تعاریف چابکی

از سال 1991 به بعد پژوهش گران بسیاری در زمینه چابکی فعالیت کرده اند و هرکدام تعاریف متعددی ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود :

چابکی به معنای توانایی هر سازمانی برای حسگری، ادراک و پیش بینی تغییرات موجود در محیط کاری است. چنین سازمانی باید بتواند تغییرات محیطی را تشخیص داده، به آنها به عنوان عوامل رشد و شکوفایی بنگرد. جایی دیگر چابکی توانایی فائق آمدن بر چالش های غیرمنتظره برای رویارویی با تهدیدهای بی سابقة محیط کاری و کسب مزیت و سود از تغییرات به عنوان فرصتهای رشد و پیشرفت تعریف شده است (ژانگ و شریفی،1999).

[1] Raschk

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر چابکی سازمان‌ها‌ ( مطالعه موردی: شرکت پتروشیمی کرمانشاه، بزرگترین تولید‌کننده اوره در غرب کشور)


رویکردهای ارزش ویژه برند

به طور کلی سه رویکرد مختلف برای ارزش ویژه برند وجود دارد: رویکرد مالی (سازمانی یا مبتنی بر بازار) رویکرد بازاریابی (مبتنی بر مشتری) و در نهایت رویکرد سوم که ترکیبی که از رویدادهای مالی و بازاریابی است.

رویکرد مالی بر ارزشهای مالی سازمان مانند درآمد بالقوه، ارزش بازار و هزینه­های جا به جایی متمرکز است و اغلب بر این تلاش است که ارزش برند را در بازار ارزیابی کند. رویکرد دوم که با نام ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری[1] معرفی می­شود، به ارزش برند از دید مصرف کننده نگاه می­کند. آگاهی، کیفیت ادراک شده، نگرش، ترجیحات، تعلقات و وفاداری مشتری را مورد تأکید قرار می­دهد و سعی در بهبود تصمیم­گیری استراتژیک دارد. (Zeugner-Roth, Diamantopoulos, & Montesion, 2008)

در این پژوهش به بررسی رویکرد بازاریابی (مبتنی بر مشتری) ارزش ویژۀ برند می­پردازیم.

2-7-5  رویکرد بازاریابی(ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری)

اغلب در بحث برندها دو سؤال اصلی در ذهن ایجاد می­شود: چه عواملی باعث ایجا  قدرت برند می­شود و  چگونه می­توان برند قدرتمند ساخت. برای پاسخ به این دو سؤال رویکرد ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری مطرح شده است. این رویکر بحث ارزش ویژۀ برند را از دیدگاه مشتریان (خواه فرد و خواه سازمان) مورد مطالعه قرار می­دهد. به طور کلی در این رویکرد دو سؤال اصلی پیش روی بازاریابان قرار می­گیرد که عبارتند از: برندها برای  مشتریان چه مفهومی دارند و چگونه با توجه به نیازهای مشتریان مختلف، این مفهوم متفاوت است، و چگونه برداشت مشتریان از برند بر واکنش آنها نسبت به فعالیتهای بازاریابی تأثیر می­گذارد. (Keller K. , 2008)  راجیو و لئون ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری را ارزشی که برند برای مشتری در نظر دارد می­پندارد. این ادراک مشتری است که ارزش ویژۀ برند را خلق و حفظ می­کند. ارزش ویژۀ برند از طریق برند سازی و یا کاربرد برند سازمان (تصویر، لوگو…) در بازار جهت قرار گرفتن در دسترس مشتریان مدیریت می­شود و به سازمانها برای متمایز نشان داده شدن در بازار کمک می­نماید.  (Raggio & Leon, 2005)

به زعم کلر ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری، تأثیرات متقاوتی است که دانش برند بر روی واکنش­های مشتریان نسبت به فعالیتهای بازاریابی در رابطه با آن برند بر جای می­گذارند. (Keller, 2008,P 489)  تعریف کلر از سه مفهوم مهم برخوردار است: تأثیرات متفاوت، دانش برند و پاسخ مصرف کننده به بازاریابی. تأثیرات متفاوت با مقایسه پاسخ مصرف کننده به فعالیت­های بازاریابی یک برند نسبت به محصولات و خدمات بدون نام یا دارای نام­های جعلی نشان داده می­شود. دانش برند متشکل از آگاهی از برند و تصویر برند است که بر اساس ویژگی­ها و روابط تداعیات برند مفهوم سازی شده است. پاسخ مصرف کننده به بازاریابی، دربرگیرندۀ ادراکات، ترجیحات و رفتار مشتری است که خود ناشی از فعالیتهای آمیختۀ بازاریابی است. بنابر این تعریف، یک برند می­تواند ارزش ویژۀ مثبت یا منفی داشته باشد.  (Keller, 2008 ,P 8)ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری پاسخ مصرف کننده به عناصرآمیختـۀ بازاریابی یک برند در مقایسه با پاسخ آنها به عناصر آمیختۀ بازاریابی وابسته به محصولات و خدمات بدون نام و با نا­های جعلی است. در بطن این تعریف دو نکته مهم وجود دارد که اشاره به آنها خالی از لطف نیست. اولاً بازاریابان می­با­یست دید وسعی نسبت به فعالیت­های بازاریابی برند داشته باشند و تأثیرات وارده بر دانش برند و در نهایت فروش را شناسایی کنند. ثانیاً بازاریابان باید آگاه باشند که موفقیت بلند مدت برنا­مه­های بازاریابی برند کاملاً متأثر از دانشی است که بر اساس برنامه­های بازاریابی کوتاه مدت شرکت، در ذهن مشتری نسبت به برند شکل گرفته است. (Keller , 2008,P 2)

ارززش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری بر ارتباطات میان برند و مشتری تأکید دارد که مبین تأثیرات ویژگیهای مشتریان و رفتار آنها بر برند است. (Wilcox, Laverie, Kolyesnikova, & et al, 2008)  به طور کلی این رویکرد در دو حوزۀ ادراکات مشتری شامل آگاهی مشتری، کیفیت ادراک شده و تداعی برند (رویکرد شناختی)  و رفتار مشتری شامل وفاداری برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر (رویکرد رفتاری) مطرح می­شود. (Myers, 2003) در رویکرد ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری مفاهیمی نظیر هویت، لوگو، تصویر، سمبل، شخصیت برند و برداشت مشتری مطرح می­گردد.  (Brodie, 2009) که بازاریابان را به تمرکز بر روی چگونگی افزایش ارزش برند در اذهان مشتریان از طریق برنا­مه­های بازاریابی تحریک می­کند. (Tsai, Cheung, & Lo, 2010)  مثبت بودن ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری، درآمدهای بالاتر، هزینه­های پایین­تر و سود بیشتر را بهمراه دارد و دلالت بر توانایی شرکت در مجاب کردن مشتریان به پرداخت قیمتهای بالاتر و اثر بخشی ارتباطات بازاریابی و موفقیت در فرصتهای اعطای امتیاز و گسترش برند می­کند.  (Keller, 2008 ,P 8)این ارزش هنگامی شکل می­گیرد که مشتریان با برند آشنایی داشته و در ذهن خود پیوند مثبتی با برند برقرار کنند. (Esch, Langer, Schmitt, & et al, 2006) لازم به ذکر است تأثیر مالی ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری از طریق قصد خرید مشتری سنجیده می­شود. (Raggio, 2006) بازاریابان و محققان بطور گسترده بر روی ارزش ویژۀ برند مبتنی بر مشتری متمرکز شده­اند زیرا بر خلاف رویکرد مالی که اطلاعات اندکی به مدیران برند می­دهد، رویکرد مبتنی بر مشتری ابزاری برای درک نیازها و خواسته­های مصرف کنندگان فراهم می­آورد تا با ارائه استراتژی­های برند برای آینده، نیازهای مصرف کنندگان را نمایند. (Rios, 2007)

[1] Customer Based Brand Equity 

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

اثر ارزش درک شده، ارزش ویژه درک شده و کیفیت درک شده بر وفاداری و قصد خرید مجدد


 وظایف لجستیک و زنجیره تأمین

وظایف لجستیک عمدتاً شامل هماهنگی فعالیت های واحدها می گردد که عبارتند از:طراحی و نگهداری شبکه،اطلاعات،حمل ونقل،انبارداری و جابجایی مواد و بسته بندی.البته جهت این هماهنگی نیاز به پشتیبانی و همکاری با شرکت ها و سازمان های همکار می باشد.

 

  • طراحی و نگه داری شبکه: در لجستیک و زنجیره تأمین شامل سازندگان (اعم از شناسایی،انتخاب و راه بندی آنها) انبارداری،بارگیری وحمل،احتمالاً فروشگاه ها و نمایشگاه ها و نظام بازاریابی و بازار سنجی و غیره می گردد. در این بخش از وظایف،تعیین تعداد،نوع و کیفیت سازندگان(نظام رده بندی)[1] موقعیت جغرافیایی آنها،ضرورت تأسیس شرکتهای سازنده و غیره از اهم سؤالات میباشد که باید پاسخ مناسب به آنها داده شود.
  • اطلاعات:تأمین بر اساس پیش بینی نیازها در آینده شکل می گیرد،در نتیجه اطلاعات نقشی کلیدی در موفقیت نظام های فوق دارد. سؤالات کلیدی در این بخش از وظایف عبارت اند از:میزان صحت پیش بینی ها؟ومیزان صحت سفارشات پرداخت شده؟می باشد.
  • مسئله بعدی میزان سرعت جریان اطلاعات و پاسخگویی به نیازها می باشد که فن آوری اطلاعات در این زمینه بیشترین کمک را فراهم ساخته است.
  • حمل و نقل:تصمیم گیری در خصوص نوع حمل و نقل و مالکیت آن (خصوصی یا دولتی)،نحوه عقد قرارداد،سرعت،هزینه و درجه اطمینان سیستم حمل و نقل،بیمه و از مسائل اساسی این بخش از وظایف می باشد.
  • انبارداری:حفظ حداقل موجودی در انبار بدون به خطر انداختن پاسخگویی با نیاز مشتریان،تقسیم بندی انبار بر اساس اولویت های مشتریان و میزان اصلی سود آنها،مدیریت زمان انبارداری و غیره از جمله مواردی است که در این مقطع لازم است به آنها پرداخته شود(،1384،ص13)

 

1-1-2-         ضرورت اندازه گیری عملکرد زنجیره تأمین

کند بودن جریان جابه جایی کالا از انبارها،زیاد بودن سطح انباشت کالا در انبارها که خواب سرمایه و کاهش نقدینگی را به همراه می آورد.خدمات ارائه شده و عدم تطابق آن با هزینه ها و در آمد ها،عدم برخورداری از اطلاعات کافی از خدمات ارائه شده جهت پاسخگویی به شکایات و خواسته های مشتریان،عدم تمرکز استراتژیک در سازمان،زنجیره تأمین و….،ضرورت اندازه گیری عملکرد و بهبود مستمر آن را در زنجیره تأمین نشان می دهد.

امروزه برای هر سازمانی اطلاع داشتن از خواسته های مشتریان و اطمینان از پاسخگویی مناسب به آنها و کسب رضایت مشتری در نهایت، از جمله زنجیره های تأمین ضروری می باشد. اما اندازه گیری هم کار ساده ای نیست.دلیل عدم پرداخت به آنها در بسیاری از سازمان ها درهمین نکته بغرنج بودن آن نهفته است.لازمه اندازه گیری،برخورداری از یک نگرش و نظام استراتژیک می باشد که نه تنها اندازه گیری را بر اساس شاخص های استراتژیک انجام دهد،بلکه مکانیزم ها و تضمین های لازم برای بهبود و پیاده سازی آن را نیز به عمل آورد. وقتی بی میلی به ارائه اطلاعات و وجود ضعف ارتباطی بین واحد های وظیفه ای و مشتریان را نیز به این مسائل اضافه کنیم دشواری کار بیشتر روشن می گردد.علیرغم دشواری اندازه گیری نتایج آن که عبارتند از: رشد درآمد،افزایش سوددهی و ایجاد فرصت های جدید برای سرمایه گذاری بسیار مطلوب بوده و ضرورت آن را بیش از پیش مشخص می سازد(سلیمی،1389،ص61).

[1]-Tiering

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

تأثیر بازاریابی اینترنتی بر عملکرد آن لاین شرکت ها


مزایای به کارگیرى رویکرد شایستگی در مدیریت منابع انسانى

روابط هم افزاى بین زیرسیستم­هاى منابع انسانى که براساس شایستگى سازماندهى مى شوند، باعث عملکرد بهتر و مطلوبتر مدیریت منابع انسانى مى گردند. به عنوان نمونه، مزایاى زیر را مى­توان براى سیستمهاى منابع انسانى مبتنى بر شایستگى بیان کرد ( ابطحى و منتظرى،1386)

-زمان لازم براى آموزش و اداره زیر سیستم­ها کاهش مى یابد.مدیران باید فقط مجموعه مشخصى از شایستگیها و تعاریف را براى هرپست مدنظر قرار دهند. مشخص بودن شایستگیها و تمرکز بر آنها باعث صرف زمان کمترى براى استقرار یک برنامه یا زیرسیستم جدید مى گردد.

-زیر سیستمها یکدیگر را معتبر مى سازند. به دلیل اینکه اطلاعات و داده ها از منابع مختلف جمع آورى مى­شوند، مى توان از داده­هاى یک بخش یا جزء براى اعتبار دادن به اثربخشى اجزاى دیگر استفاده کرد. براى مثال درجه­بندیهاى به دست آمده پس از بررسى و ارزیابى عملکرد برمبناى شایستگى مى توانند به راحتى براى ایجاد یک زیرسیستم انتخاب یا آموزش اثربخش و معتبر به کار روند و برعکس.

– زیرسیستمهاى مدیریت منابع انسانى مبتنى بر شایستگى، یکدیگر را تقویت مى کنند. استفاده از یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده از سایر زیرسیستمها مى­شود. به کارگیرى موفقیت آمیز تعاریف و درجه بندیهاى مبتنى بر شایستگى در یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده این استراتژى و این تعاریف در زیر سیستمهاى دیگر توسط مدیران می­شود (غلام­زاده وهمکاران،1390، 8).

2ـ 2 ـ 4 ـ تعریف انواع شایستگی­ها (محوری، رهبری، شغلی)

 

  • شایستگی­های محوری

سازمان برای دستیابی به برتری و بلوغ نیازمند ایجاد شایستگی­های محوری است. شایستگی­های محوری برآمده از قابلیت­های سازمانی هستند. قابلیت­های سازمانی نیز بوسیله منابع سازمان خلق می­شوند. فرآیند خلق قابلیت­های سازمانی، یک فرآیند یادگیری است که با طی تجربیات مستمرسازمانی، به مرور سازمان را به سوی مزیت رقابتی سوق می­دهد. شایستگی­های محوری عبارتند از قابلیت­هایی که ارزشمند، کمیاب ر قابل جایگزین، و تقلید ناپذیرند. شایستگی­های محوری، منجر به خلق مزیت رقابتی، ایجاد ارزش و بازگشت سرمایه بالاتر می­گردند(افضل­آبادی و همکاران،1389، 3).

  • شایستگى­هاى رهبری

شایستگی مدیریتی یا رهبری مجموعه­ای از مهارت­ها، خصوصیات و رفتارهای فردی رهبران ومدیران ارشد یک سازمان

را شامل می­شود. شایستگى­هاى رهبران مى­بایستى به صورت چند بعدى برنامه­ریزى شود. براى این منظور سه رویکرد کلى موجود مى باشد که عبارتند از:

1 ـ توسعه مستقیم: در این حالت، فرد یاد گیرنده به طور مستقیم در معرض موضوع توسعه قرار مى­گیرد،

2 ـ توسعه در حین کار: در این مورد محیط و اهداف براى انجام امور کارى تعریف شده­اند، تنظیم مى­کند؛

3 ـ توسعه اجتماعى: دراین شرایط، رفتار و نگرش افراد در اثر مشاهده الگوهایى در محیط اطراف تغییر مى­کند (افضل­آبادی و همکاران،1389 ، 3).

  • شایستگی شغلی

این شایستگی­ها می توانند به عنوان شایستگی­های مرتبط با کار یا شغلی توصیف شوند که به انتظارات عملکرد شغلی واستانداردها و ستادهایی که از افرا د انتظار می­رود اشاره دارند .در شایستگی شغلی بیشتر بر مهارت­های افراد تاکید می­شود نه رفتار آنها، این شایستگی­ها می­توانند از طریق تحلیل وظیفه­ای تعریف شوند .و آنچه را افراد در نقش­های ویژه باید قادر به انجام آن باشند و استانداردهای که از آن­ها انتظار می­رود محقق کند را مشخص می­سازند .معیارهای شایستگی هر یک از مشاغل براساس تحلیل قابلیتها و شایستگی­های مورد نیاز خاص هر شغل با استفاده از ابزارهای ویژه­ای تعیین می­گردد. فرآیندی که در این مرحله صورت می­گیرد تعیین نیمرخ شایستگی­های مشاغل براساس طراحی ماتریس قابلیتها و شناسایی دانش، مهارت و توانایی­های ضروری برای انجام مناسبِ وظایف پیش­بینی شدة هر یک از مشاغل است. این مرحله اطلاعات مورد نیاز را جهت مرکز ارزیابی به منظور سنجش و تطبیق قابلیتهای شغلی و فردی فراهم می­سازد. توضیح اینکه اطلاعات بدست آمده دراین فعالیت ورودی قابل اطمینان و ارزشمندی در سیستم ارزیابی عملکرد ذخایر جانشینی ایجاد می­نماید (افضل­آبادی و همکاران،1389 ، 4).

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی وضعیت جانشین­پروری در شرکت نفت براساس مدل شایستگی مدیران


فاکتورهای بیماری زایی اسینتوباکتر:

در مورد فاکتورهای بیماریزایی اسینتوباکتر اطلاعات کمی در دسترس بوده است، ولی اخیرا اطلاعاتی نظیر بدست آوردن تعیین توالی ژنوم اسینتوباکتر به ما کمک می کند تا جزایر پاتوژنیستی و آرایش مقاومت دارویی اسینتوباکتر بومانی را مشخص کنیم.

در ارتباط با تعدادی از ژن های مشخص شده که مقاومت آنتی بیوتیکی، مقاومت فات سنگین و    آنتی سپتیک را کد می کردند پاتوژن های دیگری نظیر سودوموناس، سالمونلا و اشریشیاکلی وجود دارند که نشان دهنده ی این است که انتقال ژنتیکی عوامل ویرولانس نیز امکان پذیر می باشد.

پس از انجام دادن چندین موتاسیون تصادفی در سویه ی ATCC اسینتوباکتر بومانی Smit توانست چندین موتانت را در جزیره  پاتوژنیسیته متفاوت، با ویرولانس خفیف توسط مدل های Gaenohabtidis elegans و Dictyostelium که مدل های غیر داران بودند مشخص کند.

ژن موتاسیون یافته مربوط به فاکتورهای رونویسی، سیستم های انتقال چند دارو به خارج و اوره آز بودند. متاسفانه ویرولانس این موتانت ها در مدل های داران بررسی و پیاده نشد. وقتی ژنوم اسینتوباکتر بومانی با ژنوم A.baylyi که بیماری زا می باشد مقایسه شد مشخص گردید که 28 دسته ی ژنی در آن وجود دارد که تنها مختص به اسینتوباکتر بومانی می باشد که 16 تا از این ژن ها توانایی ایجاد تهاجم و بیماری زایی را داشتند.

یکی از جالب ترین آنها یک جزیره ی 133740 جفت بازی بود که نه تنها حاوی ترانسپوزون ها و اینتگرازها بود بلکه واجد ژن هایی بود که مشابه سیستم ویرولانسی، ترشحی تیپ IV در Legionella/Coxiella بود.(توماراس و همکاران[1]،2003)

دیگر ژن ها شامل آن هایی بود که در تشکیل پوشش سلولی، بیوژنز پیلوس، جذب و متابولیسم آهن نقش داشتند. مطالعات بیشتری که بر روی مکانیسم های اختصاصی بیماری زایی در اسینتوباکتر بومانی صورت گرفت بر روی سیستم اکتساب آهن بر پایه ی سیدروفورها و شکل گیری بیوفیلم ها و پیوستگی و عملکرد OMP و LPS اسینتوباکتر بومانی متمرکز بود. توانایی اسینتوباکتر بومانی برای چسبیدن به سطوح و تشکیل بیوفیلم ها بر روی اجسام بی جان علت پایداری این ارگانیسم ها در محیط بیمارستان بود.توماراس نشان داد که شکل گیری بیوفیلم در اسینتوباکتر بومانی به طور فنوتیپی همراه با شکل گیری پیلوس و تولید اگزوپلی ساکارید بود.

آنالیز بیشتر توالی ها مشخص کرد، اپرون پلی سیسترونیک Csu شامل 5ژن است که شبیه ژن هایی    می باشد که پروتئین های مربوط به چاپرون و همچنین پروتئین هایی را که در تجمع پیلوس در دیگر باکتری های گرم منفی نقش دارد را کد می کند. چسبندگی اسینتوباکتر بومانی به سلول های اپیتلیال برونش انسان و گلبول های قرمز به علت وجود ساختاری شبه پیلوس بوده که در ایجاد این چسبندگی نقش دارد.

اسینتوباکتر بومانی پس از اتصال به سلول های انسان، می تواند باعث تحریک خودکشی سلول توسط OMP شود.این پروتئین در میتوکندری تجمع پیدا کرده و منجر به خودکشی سلول از دو مسیر وابسته به کاسپاز و مسیر مستقل می شود.

 

2-6.منشا کلینیکی عفونت های اسینتوباکتر بومانی:

2-6-1.مننژیت:

مننژیت جزء بیماریی هایی محسوب می شود که بیشتر توسط پاتوژن های گرم منفی اتفاق می افتد که اسینتوباکتر بومانی جزء این پاتوژن ها می باشد و باعث 70% مرگ و میر می شود (متان و همکاران[2] ، 2007 )

 

2-6-2.عفونت خون:

در طی سال های 1995 تا 2002 مطالعاتی که بر روی عفونت های بیمارستانی در آمریکا انجام شد نشان داد اسینتوباکتر بومانی مسئول 3/1% تمام عفونت های تک می بیمارستانی در محیط خون بوده که جزء دهمین عامل رایج امراض محسوب می شود.

اسینتوباکتر بومانی باعث ایجاد 6/1% عفونت های خونی در بخش مراقبت های ویژه[3]) ( ICU است ولی در محیط خارج از ICU 9/0% باعث ایجاد عفونت های خونی می شود. میزان مرگ ومیر ایجاد شده توسط  اسینتوباکتر بومانی در محیط خون 34 تا 4/43% در ICU و3/16% در محیط خارج از ICU بود.

اسینتوباکتر بومانی تقریبا 26 روز پس از بستری شدن عفونت های خونی ایجاد می کند و سودوموناس آئروژینوزا و کاندیدا رتبه ی بالای مرگ و میر را در محیط ICU دارا می باشند (ویسپیلینگوف و همکاران[4]– ،2003)

[1] Tomaras et al.

[2] Metan et al.

[3] Intensive-care unit

[4] Wisplinghoff et al.

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

بررسی مقاومت دارویی و فراوانی ژنهای blaVIM  و blaNDM در اسینتوباکتربومانی های ایزوله شده از بیماران شهرتهران


عوارض دیررس دیابت

– نورپاتی دیابت (عوارض عصبی دیابت )

نورپاتی یا عارضه­ی عصبی  یکی ازمهم­ترین عوارض دیر­رس دیابت است . اگر میزان قند­خون به مدت طولانی بالا بماند ، گلوکز اضافی خون سبب عوارض وخیمی از جمله نوروپاتی می­شود .  حدود 5 تا 60 درصد دیابتی­ها مبتلا به نوروپاتی هستتند . عارضه­ی نوروپاتی ، بدون درد وپیشرفت آن نیز آرام است . نداشتن درد شاید یک شانس تلقی گردد ! اما درعین­حال خطرناک نیز می­باشد. بنابراین تمام دیابتی­هایی که مدت ابتلای آنان از 10سال می­گذرد باید به­طور مرتب ازنظر مشکلات اعصاب معاینه شوند .درافراد مبتلا به دیابت ممکن است عصب وپوشش چربی آن  صدمه ببیند. رگ های کوچکی که به اعصاب ، خون­رسانی می­کنند ممکن است مسدود شوند . در ساختمان اعصاب نیز تغییراتی رخ می­دهد و ترکیبات مختلفی به وجود می­آید. در برخی موارد امکان دارد نشانه های خطا به مغز منتقل شود ، دربرخی موارد نیز ممکن است هیچ علامتی در طول رشته های عصبی حرکت نکند . بروزآن عارضه ابتدا در نواحی انتهایی اعضای بدن، انگشتان­پا و یا دست صورت می­گیرد . این نواحی دچار سوزن سوزن ویا مورمورشدن می­گردد و در صورت بی­توجهی ، به­ از­بین­رفتن کلی عملکرد سیستم عصبی به­ویژه اعصاب حسی منجر می­شود وسلول­های عصبی رفته­رفته از بین می­رود و بی­حسی و گرفتگی عارض می گردد(خزاعی،1372؛ قاری نیت،1383).

-نفروپاتی دیابت ( عوارض کلیدی دیابت)

زمانی علائم کلینیکی ضایعات کلیوی دیابت مشخص می­شوند که کلیه­ها دیگر توانائی ادامه فعالیت عادی خود یعنی « تصفیه ودفع مواد زائد بدن » را ندارند . دراین هنگام ، سرنوشت دیابتی همزمان با عوارض پیشرفته کلیوی ، به از دست رفتن فعالیت کلیه­ها و در نهایت ، دیالیز ویا پیوند کلیه می­انجامد . تقریبا  ٌ 40 تا 50 درصد تمام دیابتی های نوع 1و2 ، 20  تا 15 سال پس از تشخیص دیابت به نفروپاتی دیابت همراه با دفع پروتئین در ادرار ، افزایش فشارخون و کاهش فعالیت کلیه ها دچار می­شوند و این در­حا­لی است که افرادی که طول مدت  ابتلا به دیابت درآنها از  10سال کمتر باشد ، به ندرت دچارعوارض  کلیوی می­شوند و علاوه بر­این باید بدانیم که پس از 25 تا 30 سال ابتلا به دیابت از خطر ابتلا به عوارض کلیوی کاسته می­شود . ژن ها، کنترل نا مطلوب قند خون، افزایش فشار خون، استفاده­ی پیش از حد معمول از مواد غذائی حاوی پروتئین ازعوامل خطرزای بروز نفرو­پاتی محسوب می­شود(قاری نیت،1383).

رتینوپاتی(عوارض چشمی)دیابت                                                                                      

بر اساس آمار موجود ، دیابت هنوز هم یکی از شایع­ترین علت­های نابینائی است. امروزه در کشورهای صنعتی، رتینوپاتی دیابت شایع­ترین علت نابینائی جمعیت فعال را تشکیل می­دهد . بسیاری از افراد سالیان دراز دیابتی بوده­اند اما به چشم­پزشک مراجعه نکرده­اند . با­توجه­ به این­که دیابتی­ها 25 برابر بیشتر از افراد غیر­دیابتی درمعرض خطرنابینائی قراردارند عمده­ترین وظیفه­ی یک دیابتی ، کنترل مستمر قند­خون در حد طبیعی (140 – 60 میلیگرم درصد) وجلوگیری ازکاهش قند­خون (هیپوگلیسمی)  ونیزافزایش قند­خون ( هایپر گلیسمی )  است . به این وسیله می­توان از ضعف بینائی و بروز اختلالات شدید جلوگیری نمود . مدت ابتلا به دیابت،کنترل قند­خون، افزایش چربی­ها، عوامل مربوط به هورمون­ها به­ویژه دردوران بلوغ وهنگام بارداری، عوامل خارجی چون کشیدن سیگار و مصرف الکل و یا عمل آب­مروارید از عوامل تشدید­کننده­ی مشکلات چشمی به حساب می­آیند(هریس و همکاران،2011).

درماتوپاتی­دیابت(عوارض پوستیدیابت)

درافراد دیابتی که از کنترل نامطلوب برخوردارند ، برخی عفونت­ها مثل جوش و عفونت­های قارچی دیده می شوند. اگر قند­خون درحد طبیعی کنترل شود، این بیماری­های پوستی بهبود می­یابند . شایان ذکراست که روی پوست 3 %  ازافراد دیابتی ، ضایعه­ای ایجاد می­شود  که به آن « نوزیس لیپوئیدیکا» می­گویند. این ضایعه هیچ­گونه ارتباطی با مدت وکیفیت کنترل دیابت ندارند و نسبت ابتلا به آن در ن 5 برار مردان است. محل آن بیشتر روی بازو و یا ساق پا ، وقطرآن حدود 6- 2 سانتی متر است، بدون درد وعلت آن هم نامشخص است و به همین دلیل نیاز به درمان ندارند . در سال 1974 میلادی محققان یکی دیگرازعوارض دیابت به نام«چیروآتروپاتی»  یا ( محدودیت حرکت مفصلی ) را که بیشتر در کودکان ونوجوانان دیابتی به­وجود­می­آید کشف کرده اند. محدودیت حرکت مفصل ، بطور مشخص از پنجمین انگشت دست آغاز و به­سایر انگشتان دست منتقل می­شود و رفته­رفته مفاصل بین انگشتان و کف دست را می­پوشاند، « پوست کلفت و مومی شکل » از علائم آن است . این عارضه سریع­ترین عارضه­ی واقعی بالینی دیابت در کودکان ونوجوانان است . درحالیکه عارضه بدون درد است ، ناتوانی آشکاری دردست ها ممکن است بوجود آورد .تحقیقات نشان می­دهد که بین 9 تا 30 درصد کودکان و نوجوانان دیابتی ممکن است به محدودیت حرکت مفصلی دچار شوند . درحال حاضر، این عارضه درمان مشخصی ندارد، اماکنترل قند خون درحد نزدیک به طبیعی بهترین راه پیشگیری می­باشد(هریس و همکاران،2011) .

-سندرم پای دیابتی

سندرم پای دیابتی اهمیت بسیار زیادی درسلامت افراد دیابتی دارد . تحقیقات نشان می­دهد که در کشور آلمان سالانه 22000 تا 28000  هزار نفر قطع پا در افراد دیابتی انجام می­گیرد که علت اصلی آن « درمان ناصحیح و در نتیجه کنترل نامطلوب قند­خون می باشد ». قطع عضو امری بدون خطر نیست . ازهر 5 نفر بیمار که تحت عمل قطع عضو از ناحیه بالای ران قرارمی­گیرد  2نفر فوت می­کند. درکشور آلمان از هر 30 هزار قطع عضوکه صورت می­گیرد، یک نفر فوت می کند . پس از قطع یک­پا خطر قطع پای دوم پس از یک­سال حدود 13 % وپس از سه سال به 50% هم می­رسد .نوروپاتی ( اختلال عصبی )، مشکلات عروقی، ترکیب مشکلات عروقی و نوروپاتی از مهم­ترین علل زخم­پا است. تحقیقات متعدد نشان داده­است که نوروپاتی 60 % و انسداد عروقی و نورپاتی بطور مشترک 2% از عوامل ایجاد کننده­ی زخم پا می­باشند(ایگد،2005؛ قاری نیت،1383) .

لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:

اثربخشی مداخلات روانشناختی بر شاخصهای سلامت جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع2


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Travis باغ پیزدان تا خدا هست غمی نیست... مزرعه سبز مرکز فروش رایانه، گیمینگ، رندرینگ، ادارای، خانگی همه چیز درباره موضوعات ثبتی deli .. Angie آموزش مراحل بازی GTA5